برایم از آن روزها که تعریف میکرد میگفت :
ما هشت سال اعتکاف کردیم ...توی خانه دلمان !
شبهایمان همه ماه مبارک بود و روزهایمان همه بدر و خیبری مردانه
خدایا خانه دلم را چطور از زنگار بزدایم ؟
وقتی که میگوید :
خانه اگر از وجود ابلیس تهی نگردد و خدا حاکم مطلقش نشود اعتکاف فقط
هوس است خیال است چنانچه اگر خدا نباشد و دل خانه شیطان باشد حتی
جهادش هم هوس و خیال باطل است ...
میگوید :
برای خودت با خدا در دلت خانه ای بساز تا همیشه معتکف کوی دوست باشی
از امشب حرفهایی کسی را خواهم نوشت که آموزگار عشق است
و عاشقی را یادم داده...
خدایا ...کمک کن مثل خودش عاشقانه بنویسم...
و مثل او عشق را بیاموزم .